ترفند دریافت رضایت شاکی
اردیبهشت ۱۷, ۱۴۰۳قانون مجازات و جرم احتکار
اردیبهشت ۱۷, ۱۴۰۳
بر اساس قانون مدنی ،
ولایت قهری یعنی سلطه و اختیاری که بر اساس قانون به اولیای قهری یعنی پدر و جد پدری داده شده تا بتوانند امور مالی و غیر مالی محجوران تحت ولایت خود را به عهده گرفته و به خوبی انجام دهند ؛ لذا به خاطر اعتماد زیادی که در فقه و قانون به مصلحت اندیشی ولی قهری وجود دارد ، اختیارات نسبتا زیادی نیز به
ولی قهری داده شده است.
گاها به اشتباه دو مفهوم حضانت و ولایت قهری، در نظر عموم ،یکسان تلقی شده. به نحوی که تصور بر این است که اگر بعد از طلاق و متارکه،
حضانت فرزند مشترک به مادر واگذار گردیده باشد، در این حالت مادر هم مسئول امور مالی و
نفقه فرزند میباشد. در صورتی که قانونا، حضانت صرفا به معنای نگهداری است و تا زمانی که نگهداری از فرزند به عهده مادر باشد، پدر به عنوان ولی قهری طفل، وظیفه پرداخت نفقه و رسیدگی به امور مالی او را دارد.
ولایت قهری
ولی قهری در ایران و اسلام، پدر و پدر بزرگ پدری است و این دو کس، به موجب قانون و شرع، سرپرست هستند و مطابق اسلام، عزل ایشان بنا به اکثرت قول فقها، ناشدنی است؛ ولی وفق قانون مدنی ایران، عزل پدر و پدر بزرگ پدری از سمت ولایت قهری یا همان سرپرستی، طی شرایطی ممکن است. ولایتی كه به حكم مستقیم قانون واگذار شده باشد اصطلاحاً ولایت قهری نامیده میشود.
پدر و پدر بزرگ پدری، سرپرست فرزندانی هستند که دارای این شرایط باشند:
• فرزندانی که هنوز به سن بلوغ نرسیدهاند(ولایت قهری فرزند صغیر از زمان تولد شروع و تا زمان بلوغ ادامه دارد.)
• فرزندانی که به سن بلوغ رسیدهاند؛ ولی هنوز به سن رشد نرسیدهاند یا رشید نشدهاند (تنها در امور مالی تحت سرپرستی هستند)
• دختری که باکره است اعم از این که بالغ باشد یا نباشد و رشید باشد یا نباشد - دوشیزگی دختر در اینجا تنها موجب سرپرستی پدر و پدر بزرگ پدری برای ازدواج کردن دختر است؛ وگرنه از حیث دیگر موارد سرپرستی، شامل دیگر مقررات است.
• فرزندانی که به سن بلوغ رسیدهاند؛ ولی چون دیوانه هستند، از زیر چتر سرپرستی پدر یا پدر بزرگ پدری، بیرون نیامدهاند. - به قول حقوقیها، فرزندانی که جنون ایشان، متصل به صغر ایشان باشد فرزندانی که هنوز به سن بلوغ نرسیدهاند.
قهری
قهری در لغت به معنی جبری و اضطراری است. در اصطلاح حقوق مدنی ، ولایت قدرت واختیاری است كه برابر قانون به یك شخص صلاحیتدار برای اداره امور محجور واگذار شده است. این ولایت دارای اقسامی است :
- ممكن است به حكم مستقیم قانون به شخصی داده شده باشد.
- به موجب وصایت واگذار گردیده باشد.
- به حكم دادگاه برقرار شده باشد.
محجور : در جامعه افرادی هستند که توانایی اداره اموال مالی و غیرمالی خود را ندارند. جدا از کودکانی که به سن قانونی نرسیدهاند، بقیه، افرادی هستند که به دلیل حادثه یا به صورت مادرزادی تواناییهای انجام امور خود را ندارند.
در مواد ۱۸۰ تا ۱۱۹۴ قانون مدنی وظیفه و سمت وصیی كه از جانب پدر یا جد پدری برای سرپرستی محجور تعیین شده باشد ( ماده ۱۱۸۱ قانون مدنی ) نیز یك نوع ولایت است كه غیر از ولایت قهری است، هرچند كه مشمول عنوان ولایت خاص میباشد.
* ولی قهری شخصی است كه به حكم قانون تعیین میشود وسمت خود را مستقیماً از قانون میگیرد و ولایت او یك وظیفه خانوادگی و اجتماعی و به تعبیر دیگر، اجباری است نه اختیاری و شاید به همین جهت آن را قهری نامیدهاند.
واگذاری ولایت قهری به مادر
مطابق ماده 1194 قانون مدنی، ولایت، قدرت و اختیاری است که به حکم قانون به پدر یا جد پدری داده میشود و ولایت قابل واگذاری و اسقاط نیست. در واقع ولایت قهری حق و تکلیفی است که قانونگذار برای اداره اموال و حقوق مالی و نیز مراقبت و مواظبت اشخاص محجور به پدر و جد پدری اعطا گردیده است. مادر و خویشان مادری به هیچ عنوان نمیتوانند ولایت قهری کودک شوند.
دادن حضانت فرزند مشترک به مادر، به معنای داشتن ولایت قهری مادر نخواهد بود. در طبق ماده ۱۱۸۳ قانون مدنی ولایت قهری باید تمام امور اموال و حقوق مالی کودک را انجام دهد، حتی اگر حضانت فرزند با مادر باشد.
هر چند که ممکن است مادر به عنوان وصی منصوب از طرف ولی قهری تعیین شود و یا اینکه از طرف دادگاه به عنوان قیم فرزندش شناخته شود و اختیارات بیشتری به مادر در اداره اموال و تربیت و مواظبت از فرزندان صغیر ،که یک نیاز اجتماعی داده شود اما همچنان قانونگذار، ولایت قهری را برای مادران اتخاذ نمینماید.
تفاوت ولایت قهری و حضانت
حضانت یعنی نگهداری و سرپرستی فرزند که طبق قانون، حضانت فرزند حق و تکلیفی است که والدین نمیتوانند از قبول آن خودداری نمایند و تا رسیدن فرزند به سن بلوغ، حضانت او با پدر و مادر است. اما ولایت قهری سلطهای است که تنها پدر و جد پدری بر امور مالی و غیرمالی فرزند محجور خود دارد و تسلط بر اموال فرزند محجور حقی است که قانون برای پدر و جد پدری قائل شده است. در ولایت قهری برخلاف حضانت، مادر نقشی ندارد و طبق قانون مادر نمیتواند بر فرزند محجور خود ولایت داشته باشد و ولایت فرزند صغیر، غیر رشید یا مجنون تنها بر عهده پدر و جد پدری است.
معمولا به اشتباه این دو مفهوم حقوقی در نظر عموم، یکسان تلقی شده به نحوی که تصور بر این است که اگر بعد از طلاق و متارکه، حضانت فرزند مشترک به مادر واگذار گردیده باشد. در این حالت مادر هم مسئول امور مالی و نفقه فرزند میباشد. در صورتی که قانونا، حضانت صرفا به معنای نگهداری است و تا زمانی که نگهداری از فرزند به عهده مادر باشد، پدر به عنوان ولی قهری طفل، وظیفه پرداخت نفقه و رسیدگی به امور مالی او را دارد.
انواع ولایت قهری
1 – ولایت عام :
ولی عام کسی است که کسی است که مرجع صلاحیتدار یعنی دادگاه او را به این سمت برگزیده است و امور مربوط به عموم افراد را در حدود قانون انجام می دهد مانند دادستان در خصوص تعیین امین برای اداره امور غایب و جنین و تعیین قیم برای حفظ اموال مجانین بر عهده دادستان میباشد.
2 – ولایت خاص :
ولایت در قانون فقط اختصاص به پدر و جد پدری است ولی تا زمانی که طفل که به سن قانونی یعنی 18 سالگی نرسیده است تحت ولایت پدر و جد پدری قرار دارد. ولایت قهری پدر و جد پدری در عرض هم هستند به همین دلیل هیچ یک بر دیگری تقدم و ترجیح ندارند.
حدود اختیارات ولی قهری
ولی قهری وظایف و اختیارات زیادی دارد. افراد محجور به دلیل شرایطی که دارند نمیتوانند صلاح و مصلحت خود را تشخیص دهند و احتمال دارد اقداماتی انجام دهند که به سود آنها نیست. به همین دلیل قانون گذاران برای حمایت از آنها، مانع تصرف در اموال و انجام کارهای حقوقی توسط خود محجورین میشوند و اختیار انجام این کارها را به ولی قهری میسپارند. برای بیان برخی از حدود اختیارات و وظایف ولی قهری در اموال فرزندان، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
° در امر ازدواج ولایت دارد: ولی قهری میتواند در امر ازدواج قبل از سن قانونی دختر باکره و تعیین مهریه، اظهار نظر و اختیار تصمیم گیری دارد.
° امانت داری: تمام اموال و حقوق مالی نزد ولی قهری امانت هستند، به نوعی میتوان گفت اولین وظیفه ولی قهری امانت داری است.
° جانشین تعیین کند: ولی قهری میتواند در وصیت خود شخصی را مشخص کند تا او ولایت فرزندان را برعهده بگیرد. حد و حدود اختیارات وصی را ولی مشخص میکند.
° نمایندگی در حوزه اموال و حقوق فرزندان: ولی قهری اختیاراتی در زمینه اموال فرزندان دارد.
° سود و مصلحت اموال محجور را رعایت کند: او باید هر اقدامی که به نفع اداره امور اموال محجورین است، را رعایت کند.
اتمام زمان ولایت قهری
ولایت پدر بر فرزند از زمان تولد تا زمان رشد کودک است؛ ولی اگر فرزند مجنون باشد ولی قهری ادامه پیدا میکند. در قانون برای رشد سن ویژهای مشخص نشده است. با توجه به این که سن بلوغ در دختران و پسران به ترتیب نه سال تمام قمری و ۱۵ سال تمام قمری است، میتوان سن بلوغ را همان سن رشد در نظر گرفت.
اما همانطور که میدانید دختران و پسران تا سن ۱۸ سالگی برای انجام امور اداری و بانکی به اذن ولی قهری خود نیاز دارند. دختران باکره فارغ از سن برای ازدواج به اجازه پدر و جد پدری نیاز دارند. اگر فرزند جنون دائمی دارد ولای قهری همواره بر امور مالی و حقوقی او حق ولایت خواهد داشت؛ ولی اگر فرزند جنون ادواری داشته باشد ولی قهری یعنی پدر و جد پدری فقط در دوران جنون بر فرزند حق ولایت دارند نه در دوران بهبودی.
سفیهی که سفاهت او به کودکیاش و صغر متصل باشد ولایت قهری (پدر و پدربزرگ پدری) در امور مالی و امور حقوقی او حق ولایت دارند. کسی که عقل معاش ندارد و به درستی نمیتواند امور مالی خود را اداره کند و در مورد آنها تصمیم بگیرد، سفیه گفته میشود.
دلایل سلب ولایت قهری
• هر گاه ولی قهری طفل محجور شود مانند اینکه مجنون یا سفیه شود ولی قهری صلاحیت اداره امور خود را ندارد لذا، به طریق اولی شایستگی ولایت بر فرزندان خود را ندارند بنابراین نمیتواند مصلحت طفل خود را رعایت نماید.
• خیانت ولی قهری نسبت به اموال محجور و یا حیف و میل کردن اموال محجور.
• عدم امانت ولی قهری در امور مالی محجور، هر گاه دادستان به وسیله اماراتی مطلع شود ولی قهری در امور محجور کوتاهی می نماید میتواند از دادگاه تقاضای رسیدگی کرده و در صورتی که عدم امانت او محرز شود ضم امین میکند.
• هر گاه ولی قهری در اثر کهولت سن یا بیماری نتواند اموال محجور را اداره نماید در این صورت ضم امین صورت میگیرد.
• هر گاه ولی قهری لیاقت اداره کردن اموال محجور را نداشته باشد در نتیجه آن دارایی محجور در معرض تلف قرار گیرد یا مشرف به خراب گردد.
• هر گاه ولی قهری به واسطه غیبت یا حبس یا به هر علتی از قبیل اغما و بیهوشی نتواند به امور مولی علیه رسیدگی کند و کسی را هم از طرف خود تعیین نکرده باشد، در اینصورت دادگاه یک نفر امین را برای اداره اموال تعیین می کند و رسیدگی به این امور هم شامل امور مالی است و هم غیر مالی.